خلاصه انگلیسی
"لموئل گولیور" در راه سفرش در یک کشور ناشناس در جاده به یک خرگوش مرده که همانند یک انسان لباس پوشیده است برخورد میکند. در جلقه تن خرگوش ساعتی زیبا وجود دارد و او برش می دارد. سپس خانه ای نیمه ویران میبیند که او را به خاطرات کودکی و خاطره دردناک غرق شدن عشقش در یک سال پیش می اندازد. او سپس خودش را در شهری می بیند که زیاد با قوانین و رسومات آنجا آشنا نیست. اما آنها او را با اسکارخرگوشه اشتباه میگیرند و کار سختی است که ثابت کند ساعت درجیبش متعلق به او نیست و . . .
سوالی دارید ؟ با پشتیبانی ما در تلگرام تماس بگیرید